با همکاری مشترک حوزه ی هنری و اداره کل کتابخانه های عمومی مجموعه داستان « چشمه باشی محله سینین 37 نجی قاپیسی » رونمایی شد .

گزارشگر : مریم محمدی )

دنیایمان پر شده است از آدم های شبیه به هم که در روزمرگی ها دست و پا می زنند. من،‌ تو و همه ی ما...

هر سال که به عمرمان افزوده می شود رویاهایمان را دست نیافتنی تر می پنداریم و رهایی از این گرداب دشوارتر به نظر می آید.

خانم مهین تاج جباری با انتشار اولین کتابشان در 58 سالگی فعل توانستن را عملن صرف کرد و لقب مسن ترین کتاب اولی ایران را از آن خود نمود ...

به پاس این اتفاق بزرگ پنجشنبه 11 دی ماه مراسم رونمایی کتاب «چشمه باشی محله سینین 37 نجی قاپیسی» مشترکن توسط حوزه ی هنری و اداره ی کتابخانه های عمومی استان در سالن بیضای کتابخانه ی مطهری شهر اردبیل با حضور جمع کثیری از نویسندگان،‌ فرهیختگان،‌ بزرگان و علاقمندان برگزار شد.

مراسم توسط وحید ضیائی، شاعر و مترجم و فرزند خانم جباری اجرا شد.

امیر رجبی سرپرست حوزه ی هنری اردبیل، ‌رباب عزیزخانی مدیر کل کتابخانه های عمومی استان، رضا کاظمی مدرس داستان نویسی و مسئول سابق کارگاه داستان حوزه هنری اردبیل ، توران قربانی اصل داستان نویس و ویراستار کتاب و اصغر تقی زاده ی شکیبا از پیشکسوتان فرهنگی سخنرانان این مراسم بودند.

امیر رجبی از رویکرد مشارکتی دستگاه های فرهنگی ابراز خرسندی کرده و گفت امیدوار است در آینده شاهد اتفاق های دیگر از این دست در استان باشیم. رجبی افزود ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی از اهداف مشترک هر دو سازمان است و این کار باعث تسریع این روند خواهد شد.

رجبی با اشاره به اینکه انتشار کتاب در این سن باعث تشویق و امیدواری مضاعف نویسندگان در تولید اثرات ارزشمند خواهد شد، تاکید کرد حوزه ی هنری استان حمایت از تولید اثر توسط هنرمندان در رشته های مختلف را در دستور کار خود دارد. 

مدیرکل کتابخانه های عمومی استان، فرهنگ مطالعه و کتابخوانی را به عنوان خمیرمایه توسعه و رشد آگاهی جامعه بیان کرده و افزود: هرجامعه ای که شهروندان آن با کتاب انس پیدا کنند، راه توسعه و رشد را سریعتر خواهد پیمود.

عزیزخانی، نقش بانوان را به عنوان محور خانواده ها، با اهمیت توصیف کرده و تصریح نمود: در خانواده هائی که بانوان در نقش مادر یا همسر، اعضای خانواده را به کتابخوانی تشویق میکنند، شاهد کاهش اختلافات خانوادگی و تربیت فرزندان فرهیخته هستیم.

رضا کاظمی ضمن عرض تبریک به خانم جباری و خانواده شان گفت انتشار کتاب توسط خانم جباری درس و الگویی برای همه ی جوان ها خواهد بود.

کاظمی با تشکر از مسئولان برگزاری مراسم تاکید کرد که ارزش گذاری اینچنین مطمئنن باعث امیدواری نویسندگان خواهد شد.

شعر خوانی دکتر کاظم نظری بقا و قرائت متنی توسط یکی از شاگردان خانم جباری از بخش های دیگر این مراسم بود.

از نکات جالب توجه حضور سه نسل از معلمان استان، خانم مجرد (معلم مقطع ششم ابتدایی نویسنده) و نیز خانم فرید (شاگرد نویسنده و مربی کانون پرورش فکری) و خود خانم جباری‌ بود.

در پایان مراسم جباری ضمن تشکر از حضار گفت که عواید فروش کتاب برای کمک به درمان کودکان سرطانی اختصاص خواهد یافت.

حضور جمع کثیری از اقشار فرهنگی و فرهیخته ، مدیر کل اسبق کتابخانه های عمومی ( فرهمند امین ) روسای محلات سرچشمه و طوی ، مدیران کل ثبت احوال ، صندوق بازنشستگی ، معلمان و اساتید دانشگاه و تعداد کثیری از شاگردان این نویسنده بطوریکه سالن دویست و بیست نفری بیضاء مملو از جمعیت باشد از اتفاقات نادر و توجه برانگیز این مراسم بود .

 

http://ardabilpl.ir/portal/Home/ShowPage.aspx?Object=News&ID=071a0a14-00fa-4223-8dec-c09098b5d50b&WebPartID=3ef71baf-f676-4106-bdf0-cf990f46b4e9&CategoryID=9d55308b-cc56-4bc4-ba36-f31135e60591

  لینک خیر از حوزه هنری

http://www.artardabil.ir/Default.aspx?page=20165&section=newlistItem&mid=59128&pid=97589&ln=fa

غرفه اداره کل کتابخانه های عمومی استان اردبیل در برج میلاد تهران برپا شد

به مناسبت هفته فرهنگی استان اردبیل؛

غرفه اداره کل کتابخانه های عمومی استان اردبیل در برج میلاد تهران برپا شد

مدیرکل کتابخانه های عمومی استان از برپائی غرفه اداره کل کتابخانه های عمومی استان در یکی از سالن های برج میلاد، همزمان با برگزاری هفته فرهنگی استان اردبیل در این مجتمع خبر داد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان، رباب عزیزخانی با بیان این مطلب اظهار داشت: در نمایشگاه مذکور، آثار نویسندگان بومی استان و همچنین مهم ترین کتب نوشته شده در خصوص استان اردبیل به نمایش درآمده اند.

وی ادامه داد: معرفی کتابخانه های عمومی استان و خدمات کتابخانه ای این مراکز و نیز تالار آثار نویسندگان بومی استان که در کتابخانه مرکزی اردبیل راه اندازی شده است، از دیگر خدمات غرفه اداره کل میباشد.

مشاور استاندار در امور کتابخوانی و کتابخانه ها اضافه کرد: پخش لوح صوتی حاوی فایل شنیداری آثار تعدادی از نویسندگان استان (از تولیدات بخش روشندلان کتابخانه مرکزی اردبیل) و نیز پخش ویدوئی آثار نویسندگان استان از دیگر برنامه های کتابخانه های عمومی در هفته فرهنگی استان است.

عزیزخانی، معرفی نویسندگان بومی استان و آثار فرهیخته آنها و همچنین معرفی کتب نوشته شده در خصوص استان را زمینه ساز آشنائی هرچه بیشتر مردم با فرهنگ غنی اردبیل دانسته و تصریح کرد: هفته فرهنگی استان اردبیل فرصت مناسبی است تا با معرفی تاریخ فرهنگی استان، این خطه گوهرخیز را بیشتر به مردم کشورمان بشناسانیم. 

( گفتنی ست این غرفه با مسوولیت امور فرهنگی و روابط عمومی اداره کل و با حضور کارشناس فرهنگی و منابع استان اداره می گردد .)

جمع نویسی یک داستان

جمع نویسی حاصل تلاش جمعی اعضای کلاس های ادبیات خلاق است . نحوه ی کار با ارائه ی یک سطر داستانی توسط مسئول کلاس و ادامه دادن آن توسط اعضاء انجام می پذیرد یعنی هر هنر جو موظف است سطر داستانی پیش از خود را کامل کند ... حاصل این کار جمعی داستانی میشود از جنس صدای همگی ... تجربه اول با ویرایش خانم سولماز صادقزاده تقدیم می گردد :    

(کلاس ادبیات خلاق ، ترم سوم ، تعداد اعضاء 25 نفر ، مسوول گروه : وحید ضیائی ) 

 

روزگار عجیب

  

روزگار ی بود عجیب! ساعت به وقت بیداری، کتاب را بستم. باغ توی چشم های پنجره ی روبرو باد می خورد. قاصدک در زد. بوی همیشه ی ناگهانی ها آمد. گفتم: لابد باز خبر از عشق آوردی که سر زده آمدی، قاصدک بگو چرا چرا در وقت سحر که قیامت صبح عشق است آمدی؟

عشق خندید و گفت: برو بالاتر و دمپایی آبی ات را از پشت بام که شب با خنده های بسیار انداخته ای بیاور!

قاصدک بلند شد، شاعرانه با ملودی باد رقصید و رفت به بیکرانه ها...چشمان منتظر را عاشق کرد و بازگشت...

این دفعه همراه شانس در زد، عشق و شانس با هم نجوا کردند، باد وزیدن گرفت، درخت ها آب شدند... شدم مترسکی که یک دستش کلاغ است و دست دیگرش بادبادک! با بی رنگی روی اعصاب تک تک مولکول های آب راه رفتم، کنار تخته سنگی، پلک هایم را به هم فشار دادم، تونالیته های سیاه و سفید روی افکارم سنگینی می کردند، رنگ ها آرام آرام خود را بالا کشیدند و همراه با ذره های حبابی که خود را از حصار مولکول های آب بیرون می کشیدند همراه شدند، نزدیک به آسمان، آینه ای بالای سرشان بود هر چه پیش می رفتند بیشتر خود را به نور می رساندند بیشتر از همه رنگ آبی بود که خود را از عمق رود نگاهش به نور متصل می کرد بازی آبی میان رنگ ها جلوه ای بود که حتی خود قاصدک از دیدنش در حیرت بود در لحظه ای که آسمان و زمین داشتند یکی می شدند صورتم سرد شد، بدنم  لرزید، چشم هایم را که باز کردم تازه فهمیدم نه قاصدکی بوده نه مترسکی، نه کلاغی! من بودم که وسط سهراب و فروغ و پروین و حافظ و سعدی و همه ی کتاب های شعرم خواب می دیدم...

باز گفتم که نمی شود از سر شروع کنم! او فقط نگاه می کرد یک باره گفت: من راه ناپیموده را هزار بار پیموده ام تا رسیدم به اینجا؛ گفت: بوی ناگهانی های عروسک گم شده ی دختر بچه ای را به یغما بردم...

گفتم دلم برایت تنگ شده  بود چقدر افسرده شده ای!پیری تمام صورتت را خط خطی کرده!

با آه و ناله گفت: به یاد آرزو های خوش جوانی می افتم...

نفسی از ته دل کشید تا حرفش را کامل کند اما باد لب به سخن باز کرد...

خاطره ها با تمام جزییاتشان پیش چشمم زنده شدند رسیدم به شروع زندگی به او به من... هر ثانیه و لحظه ام را برای دیدنش انتظار می کشیدم  اما چرا آن اتفاق  برای من و او افتاد؟او زندانی میله های آهنی شد و من محبوس رویاهای شیرین گذشته! یاد آوری آن روزها چه تلخ است! من گناه کردم اما او حبس ابد خورد! پنجره را باز کردم تا قاصدک را رها کنم! باد بوی موهای او را به مشامم رساند چشمانم را بستم کسی گفته بود قاصدک خبرهای خوب می آورد مشتم را باز کردم و قاصدک را به باغ سپردم... حالم خوب نیست این بار به امید روزهای خوب قاصدک را رها می کنم شاید این قصه جور دیگری نوشته شود آن گونه که نه من و نه او با ناگهانی های دیروز، امروز را از دست ندهیم...     

جلسه ی نقد وبررسی مجموعه شعر "بهشت یک راز است"

گزارشگر : مریم نیکنام ) جلسه ی نقد وبررسی مجموعه شعر "بهشت یک راز است"اثردکتر نرجس کیخا از شاعران و پژوهشگران سیستانی ،  شامل 53قطعه شعر در قالبهای سپید وغزل ، با حضور جمعی ازنویسندگان ومنتقدان  روز سه شنبه 25/ 9/93 در کتابخانه ی مرکزی اردبیل برگزار شد.  

 

اجرای جلسه را دکتروحیدضیایی شاعرومترجم برعهد داشت، که به قرائت اشعاری ازاین مجموعه پرداخت.فرحروزامیراسکندری استاددانشگاه اظهارداشت که درون مایه ی کل مجموعه احساسات وعاشقانه وتجربه های فردی با تصویرهای جدید بوده که فراوانی پارادکس، وموتیف های درد، غصه، تنفر، انزوا و وجود مضامین عشق بیان کرده است، وخاطرنشان کرد که مخاطب عاشقانه ها مشخص نیست ومیتوان گفت که نگاه شاعربه لحظه ی سرودن مرتبط میشود، یعنی حالات روحی شاعردرلحظه ی سرودن ویا در دوران سرودن متغیر است که این حالات روحی میتوان بسیار شخصی باشدگویا این اتفاقات است که شاعر را به سرودن شعر وا داشته است پس طبیعی است که شعربیشترجنبه ی حسی پیدا کند تا فکری و فلسفی ودر بعضی شعرها نیز این وجه اندیشه است.
شهنازفضابخش نویسنده؛ به تکنیک خاص شاعرکه ابزارهای تصویری و کلامی برای ساختن شعرتاثیرگزاراستفاده کرده است، وبه خوبی توانسته اززبان زنانه وصمیمی به خوبی با مخاطب ارتباط برقرارکندوشاعرسعی دارد با خلق فضای تازه تخیل مخاطب را به حرکت درآورداشاره کرد.
مریم محمدی داستان نویس؛ خاطرنشان کردکه فضای شعرها ازیک عشق سرد برخورداراست که امید خیلی کم رنگ به نظرمیرسد.وافزود که بیشترتصاویراین اشعارازنوع تشبیه وتشخیص است که هردوازجمله عناصر تصویرسازی شفاف هستندکه موجب شفافیت وروشنی اشعارشده است که شاعرمیخواهدهمه ی مردم مخاطب شعرهایش باشد.ودر شعرهایی که به طبیعت اشاره داده است جامعیت بیشتری داردکه ستایش طبیعت در مقام انسان را نشان میدهد این انسان خود را قسمتی از طبیعت میداندورجوع به طبیعت را نوعی رجوع به خود میداند که شاعر با این آگاهی به شکل شعری در ستایش از طبیعت نوشته است.ودیدگاه خود را از خلال آن به نمایش گذاشته است.
محمدفیاضی پژوهشگر؛ افزود که عشق دغدغه هایی است کا انسان امروزی دارد.یعنی اینکه عشق چیست؟ وگسترده وسعت آن چقدر است.واضافه کرد که شاعردر این مجموعه به تغییراتی که انسان در جامعه امروزی و تنگناهایی که انسان قرار میگیرد پرداخته است.وشخصیت انسان را مورد بررسی قرارداده است.وهمچنین جدایی انسان را از طبیعت باعث پیدایش یکسری اضطراب و ترس و انزوایی وتنهایی میشود که شاعر توانسته این را با مفهوم قوی برساند.
درپایان ضیایی باجمع بندی نظرات به ناموزون بودن برخی اشعار وبیان گفتاری اشعار اشاره کردوافزود که فلسفه ی وجودی ادبیات این است که نویسنده همراه با اثرش تغییر کند به طوری که برخوردهای مخاطبان نیز رفتار نویسنده و ادراک او را توسعه و رشد بخشد.
وافزود که شاعرتوانسته با اجرای تخیل یعنی معنا وتاویل در زبانی پخته ارایه کند و جمع تصویرها با ارایه موتیف ها ی آزاد قدرت نوآوری را ثبوت کند.و گویا شاعر نگاه متمرکز به زمان درشعر"بهشت یک راز است"تمرکز خود را صرف یه چیز نمیکند وبه همه ی عناصر و مفاهیم گویا یکسان نظاره میکند. 


"بهشت یک راز است"
من به بهشت می روم/با کوله باری از کارهای نکرده/نگاه های فرو خورده و خشم های هوار نشده/من هر روز به بهشت میروم /هرروز سر راه رفتن به بهشت به تو سر میزنم/و تو هیچگاه مرا نمی بینی/خرماهای بی هسته را هم که میخوری/مرا که هسته سوا میکنم/نمی بینی/قاصدک می آید که لب هایش را ببوسم/وقاصدک همان حس عجیب است که گاه و بی گاه مرا لمس میکند/گناه اما نی لبک است که چوپان هر روز مینوازد/تو با صدایش به خواب میروی/و قاصدک را که روی سوت نشست/نمی بینی/من وقاصدک /هر روز به بهشت می رویم/سر راه به تو سر می زنیم/و تو هنوز خشمگینی/و هنوز هوار میکشی...../بهشت یک راز است/در موهای ژولیده ی من. 

 

  • نام کتاب :

    بهشت یک راز است

  • نویسنده : نرجس کیخا
  • ناشر: طلیعه سبز
  • قیمت: 2200 تومان
  • مشخصات:
    56 صفحه , رقعی (شومیز) , چاپ 2 , 1000 نسخه 2 ,60,6055,600,978
  • تاریخ نشر: 92/08/28
  • مکان نشر: قم , قم
  • زبان : فارسی
  • رده دیویی : 8fa1.62
  • شابک : 9786006055602
  • کلمات کلیدی : شعر فارسی - قرن 14