و در ساز برنجی بادی دمیده شد!

 

 

گزارشگر: مهناز نوراله زاده

روز سه شنبه 20 آبان 93، کتاب «دمیدن در ساز برنجی بادی» کمال شفیعی (نشر نیماژ/1393) شامل ۶۰ قطعه شعر سپید در محل کتابخانه مرکزی اردبیل مورد بحث و نقد و بررسی قرار گرفت.

در این جلسه که با حضور عده ای کثیری از شاعران و نویسندگان شرکت کننده در سری کلاس های ادبیات خلاق کتابخانه ی مرکزی اردبیل تشکیل یافت، در ابتدا وحید ضیایی شاعر و مترجم معاصر به روال معمول این جلسات به قرائت اشعاری چند از این مجموعه کمال شفیعی پرداخت.

سمانه محمدی داستان نویس، وجود مضامین عشق، انسان و آزادگی و بیان دلمشغولی های شاعر با زبانی ساده و برجسته سازی نوعی صلح را در این مجموعه بیان کرده و خاطر نشان کرد که عاشقانه های شاعر اغلب اجتماعی اند و تظاهرات آیینی در این مجموعه کم رنگ و زیر پوستی ست .

فرحروز امیراسکندری- پژوهشگر- پرداختن به اوضاع اجتماعی و درونمایه نوستالژیک بعضی از اشعار ، با وجود کثرت ایماژ و آرایه های ادبی آنها را تازه و بدیع ندانسته پیرو قاعده ی کلی ایماژ های شعر سپید معاصر دانست . مریم نیکنام از دیگر نویسندگان حاضر در جمع به زبان ساده و روان اشعار اشاره کرده به ذر نمونه هایی بدیع از پرسونیفیکیشن استفاده شده در اشعار پرداخت .

سولماز صادق زاده- شاعر- با تاکید بر صحیح و زیبابودن عنوان مجموعه،  به ذکر آنالیز نام گزاری مجموعه پرداخته و بیان کرد  ساز برنجی بادی با ارتعاش دم کسی که ساز را به صدا در می آورد نواخته می شود و شاعر خودرا به عنوان یک دم ( لحظه ای ) که در ساز دمیده می شود در نظر گرفته است .

دکتر ضیایی با جمع بندی نظرات منتقدین در ارتباط با آثار کودک کمال شفیعی که بحث ساده نویسی را مطرح کرده بودند بیان داشت که در ادبیات کودک دو نظریه وجود دارد: دسته ای که به ساده نویسی برای کودک پرداخته اند و زبان کودکی را برای ارتباط گیری و انتقال مفاهیم انتخاب نموده اند  (چون که با کودک سرو کارت فتاد / پس زبان کودکی باید نهاد ) و نظریه مقابل معتقد است کودک می تواند مفاهیم پیچیده ادبی و فکری را نیز درک کند و لزومن در انتقال این مفاهیم مقید به ساده نگاری و ساده اندیشی نیستیم . 

 

کمال شفیعی شاعر و فعال فرهنگی معاصر ، هم اکنون مسوول آفرینش های ادبی حوزه هنری کشور و از چهره های موفق ادبیات کودک و نوجوان به شمار می اید . به تازگی از این شاعر همدانی مراسم تجلیلی در زادگاهش انجام پذیرفت .

 

 

مثل دمی

گم شده در ساز برنجی بادی

مانده در

گوشه  ی فراموشی عتیقه فروشی ها

از تو حرف ها دارم

چه گفتنی می تواند باشد

در این همه سکوت

* * *

عینکم

خیره به من می نگرد

من

به چهره ی معصوم کودکانم

پدر

نیستی ببینی

عینک ات

چون تفنگ دولولی

کجای جهان را

قاب گرفته است

* * *

اسب چوبی ام کو؟

این ماشین های گران قیمت

مرا

به سرزمین کودکی ام

نمی برند

ناگهان دریا آرام گرفت!

 

 

گزارشگر : شهناز فضا بخش 

روز پنج‌شنبه هشتم آبانماه سال 1393 مصادف با پنجم محرم ساعت 3 بعدازظهر

کتابِ «ناگهان دریا...!» مجموعه شعر عاشورایی رضا اسماعیلی انتشارات تجلی مهر / 1392، با حضور جمعی از نویسندگان و شاعران پیش کسوت و  جوان در محل کتابخانه مرکزی اردبیل مورد بحث و نقد و بررسی قرار گرفت.

در این جلسه ضیائی امور فرهنگی اداره کل کتابخانه های عمومی استان اردبیل ضمن عرض خیرمقدم‌گویی و سپاس از حضار به خاطر حضور موثر در جلسات نقد به قرائت اشعاری چند از این مجموعه ی رضا اسماعیلی پرداخت.

توران قربانی داستان نویس نام آشنای اردبیلی  که از میهمانان این جلسه بود اظهار داشت : «از این اشعار برای من، سه واقعه تداعی شد اولی؛ نطفه واقعه، که در خاک نینوا اتفاق افتاددوم؛ بلوغ واقعه، که در کربلا با شهادت امام حسین (ع) به وقوع پیوست سوم؛ مرگ واقعه که با حضور و درک زمانه ی امام زمان (عج) رخ خواهد داد.»

منیژه موفق، اشعار اسماعیلی را در عین سادگی دارای ترکیبات ناب و محسوس دانست و افزود، با اینکه اشعار این شاعر کمتر از آرایه های ادبی بهره برده است اما از ترکیب سازی‌های زیبائی برخوردار است.

مریم نیکنام – داستان نویس -  تشبیهات اشعار را کاملاً محسوس دانسته و از پیچیده‌گویی های سبک هندی به دور دانست. شاعر جوان مریم محمدی نیز زبان شعر را ساده و روان خوانده و تغییر پیاپی زاویه دید شاعر را از محسنات این اشعار نام برد .

رستمی عضو روشندل کلاس های ادبیات خلاق به تلمیحات آشکار و پنهان اشعار اشار کرده به تفسیر موضوعی ابیاتی چند از این دست پرداخت .

سولماز صادقزاده شاعر معاصر حاضر در جمع با ذکر این نکته که شاعر نگاه جزئی نگر به وقایع و شخصیتهای عاشورا نداشته اما برخی از ابیات اشعار اشاره به حر بن یزید ریاحی و به حرّهای امروزی نیز هست که نه یزیدی‌اند نه با حسین (ع) ، از این منظر به بررسی کتاب پرداخت.

در پایان ضیایی رضا اسماعیلی را از چهره های موفق شعر ایینی امروز ایران دانست که تلاش او برای باز نمایی فرهنگ عاشورا و تبیین دسته ای از اشعار که به نام شعر مفهومی نامگزاری شده اند ، از فعالیت های چشم گیر این شاعر بوده است .

قسم مخور که تو بیعت نموده‌ای با عشق

بیا به کرب و بلا حرف و ادعا کافیست

بیا به مسلخ عشق و به خون وضو کن، سرخ

همین برای محک خوردن شما کافیست

جلسه با ذکر فاتحه ای بر شهدای کربلا پایان یافت.

روزی که ((عشق )) به قضاوت نشست !!!

 

 

 

گزارشگر: فرحروز امیراسکندری

روز سه شنبه 6 آبان ، مصادف با سوم محرم 1393 ،((عشق علیه السلام )) علیرضا قزوه ، ( انتشارات مهر/1389 ) شامل 4 دفتر با عناوین ((مرگ مهربان )) ، (( عشق علیه السلام )) ، (( پشت هرسنگ خداست )) ، (( دونیمه حوّا )) و (( یک قصیده )) حاوی 65 قطعه شهر سپید و کلاسیک ، در کلاس ادبیات خلاق ، کتابخانه ی مرکزی اردبیل مورد نقد و بررسی قرار گرفت .

این کلاس ها که جمعی از علاقمندان ، شعر و نویسندگان شهرستان اردبیل در آن حضور دارند ، سومین سال پیاپی دوره ی فعالیتش را سپری می نماید .

در این جلسه ضیائی ابتدا به تبیین ریشه های پیدایش سوگ سروده ها از نظر فلسفی ، تاریخی ، ادبی ، و اجتماعی پرداخت و در ادامه ، رواج بیشتر این اشعار را از دوره صفوی و گرایش به مذهب شیعی دانست و با اشاره به ترکیب بند معروق محتشم کاشانی :

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

از بزرگان سوگ سرا اردبیلی چون مرحوم بیضای اردبیلی ، منزوی ، یحیوی و منعم و ... یاد نمود و قسمتی از ادبیات پایداری را نتیجه ظهور جان یابی سوگ سروده ها دانست .

سپس ، ضیایی ، نقد کتاب « عشق علیه السلام » را با گزارشی درباره ی  انتشارات سوره ، به عنوان یکی از موفق ترین ناشران سالهای اخیر، آغاز نمود و علیرضا قزوه ، این شاعر گرمساری را از پیشروان عرصه ادبیات پایداری و از شاعران بزرگ دوره معاصر معرفی نمود که تظاهر مسائل مذهبی در شعر ، از ویژگی های آثار اوست و با مجموعه ی « مولا ویلا نداشت » به عنوان شاعر - منتقدی اجتماعی شناخته شد و از ایشان تا کنون در قالب سپیده و غزل اشعار بسیاری منتشر شده است .

ضیایی سپس به قرائت اشعاری چند از این مجموعه پرداخت . سوگ سروده های این مجموعه در قالب غزل و اشعار پایداری سپیده و « عشق علیه السلام » از جمله غزل های این     مجموعه ، در رثای امام حسین (ع) است . منیژه موفق ، از جوان ترین نویسندگان حاضر در  جلسه ، اشعار قزوه را آکنده از استعارات و ترکیبات دیر یاب اما زیبا دانست .

تبلور حرفه ای استعارات ، تلمیحات و تصویر گری در شعر قزوه را امیر اسکندری پژوهشگر - از جمله ویژگی های این کتاب دانست .جباری طوی ، نویسنده و پیشکسوت فرهنگی  ، با ارزیابی اشعار عاشورایی شاعر در حیطه ی شعر ایینی که شور و شعور را توامان دارد ایم مجموعه را از موفق ترین محصولات ادبی معاصر برشمرد /

انتخاب قالب غزل و نفس تغزل موجود در آن برای سوگ سروده را مریم محمدی شاعر -  از نقاط قوت کتاب دانسته  و گردآوری اشعار کلاسیک و سپید در یک مجموعهواحد را پسندیده ندانست . پژوهشگر ادبیات آیینی ، مهناز نوراله زاده وجه مشترک اشعار کلاسیک و سپید این مجموعه را روایت عاشقانه ی قزوه از حادثه ی کربلا عنوان کرده و  تصویر سازی های ناب و استفاده زیاد از آرایه ی پر سونیفیکیشن را نیز از دیگر مولفه های بارز اشعار بیان نمود .

روایتگری عالی ، تلمیحات فوق العاده ، تغییر منظر دید ، استفاده از تغزل لطیف عاشقانه برای مقوله ی سوگ، تلفیق عرفان با اشعار از مشخصه های برجسته ای بود که دکتر ضیایی در جمعبندی به آن ها اشاره نمود و نگاه قزوه به حادثه ی کربلا را منبعث از تلفیق مبانی عرفانی در غزل عاشقانه ی معاصر دانست.

شراب و ساقی و میخانه بود و ظرف نبود

همین که دور تو آمد، پیاله پیدا شد

ضیایی با اشاره به چهره هایی چون چون میرشکاک ،مجاهدی، محمود حبیبی کسبی ، رضا اسماعیلی و ... که از شاعران موفق کلاسیک سرا در عرصه شعر آیینی هستند اظهار تاسف کرد که هنوز در شعر سپید عاشورایی کار چندان موفقی ارائه نشده است.

عشق علیه السلام

شور به پا میکند، خون تو در هر مقام

می شکند بی صدا در خود، هر صبح و شام

باده به دست تو کیست؟ طفل شهید جنون

پیر غلام تو کیست؟ عشق علیه السلام

در رگ عطشانتان، شهد شهادت به جوش

می شکند تیغ را، خنده خون درنیام

ساقی بی دست شد، خاک زمی مست شد

میکده آتش گرفت، سوخت می و سوخت جام

بر سر نی می برند، ماه مرا در عراق

کوفه شود شامتان، کوفه مرامان شام!

از خود بیرون زدم، در طلب خون تو

بنده حرّ توام، اذن بده یا امام

عشق به پایان رسید، خون تو پایان نداشت

آنک پایان من، در غزلی ناتمام

همزمان با ایام محرم عشق علیه السلام مجموعه اشعار عاشورایی علیرضا قزوه به خوانش مجدد رسید ...

 

عشق علیه السلام مجموعه اشعار عاشورایی علیرضا قزوه به خوانش مجدد رسید ...   

 

«عشق علیه السلام »  مجموعه اشعار عاشورایی شاعر معاصر علیرضا قزوه، مشتمل بر 4دفتر با عنوان های «مرگ مهربان »، «عشق علیه السلام »، «پشت هرسنگ خداست »، «دو نیمه حوا» و چند ترانه و یک قصیده است که روز سه شنبه مورخ 6/8/93 در کلاس های ادبیات خلاق کتابخانه مرکزی اردبیل مورد خوانش مجدد قرار گرفت .

وقتی نعامی پوران قیچی شد!!!

گزارشگر : مریم محمدی

روز سه شنبه 29 مهرماه 93، کتاب «قیچی» محمد نعامی پوران (نشر بوتیمار / 1393 ) شامل 52 قطعه شعر این شاعر جنوبی در کلاس ادبیات خلاق کتابخانه ی مرکزی نقد و بررسی شد.

در این جلسات  که با حضور عده ای از شاعران و نویسندگان جوان تشکیل یافته است و سومین سال اجرایی اش را می گذراند، ابتدا وحید ضیائی به خوانش چند قطعه از شعرهای این مجموعه پرداخت.

این شاعر و نویسنده گفت «قیچی» مجموعه ای از اشعار غالباً رئالیستی است و با اشاره به این نکته که جای عشق را در این مجموعه خالی ست، «قیچی» را مجموعه ای اجتماعی و مخاطب محور معرفی کرد .

منیژه موفق، از نویسندگان حاضر در جمع، تظاهر شکاف نسل ها در شعر را یکی از مواردی دانسته که در این مجموعه جلب توجه می کند.

بیان روزمرگی ها با زبانی متفاوت توسط شاعر از موارد مطرح شده توسط مهناز نورالله زاده از اعضای فعال این کلاس بود .

رضائیان نیز وجود زیر ساخت فضای جنگ تحمیلی در اشعار را موفق خوانده و با بیان این نکته که نعامی پوران از نسل نویشاعران آبادانی است دور از انتظار هم ندانست که نبرد و مقاومت یکی از موتیف های اشعار وی باشد.

سمانه محمدی داستان نویس اردبیلی حاضر در این جلسه به درگیریِ شاعر با مقوله ی زمان اشاره کردند و به خوانش خود از شاهد مثال هایی از این دست پرداختند .

عبدالله زاده زبان ساده و صمیمی شعرهای نعامی پوران را قابل توجه دانستنه، بیان تصویریِ شاعر را نقطه ی قوتی برای این مجموعه ذکر کرده این مجموعه را از لحاظ زبانی پیوستگی موفق شاعر به ابهام گریزی در شعر دانستند .

خانم ها  فضابخش و نیکنام از دیگر نویسندگان حاضر در این جمع نیز به تبیین زاویه دید شاعر از منظر جامعه و فرد پرداختند .

دکتر ضیائی با بیان اینکه محمد نعامی پوران شاعری خلاق در عرصه ی شعر های اجتماعی ست است با پرداختن به اظهار نظر جمع که به زبان ساده و صمیمی اشعار اشاره کرده بودند این کتاب را از مجموعه هایی خواند که در ادامه ی روند ساده نویسی در دهه ی حاضر سروده شده است.

***

چه بی صدا می میرند

هر صبح

چراغ ها.

***

همیشه کسی هست

ماشه را فشار دهد

همیشه کسی هست

گلوله را ببلعد و به خاک بیافتد

و این چنین

انسان هایی زنده می مانند

و انسان هایی...

ساندویچ فروش ها

کفاش ها

پیرمردان بازنشسته ی توی پارک

زنان خانه دار

و آن کودکی

که همیشه دیر به مدرسه می رسد

منتظرند

جنگ های بیشتر

انقلاب های بیشتر

با جنازه های مصمم بیشتری

کافی است

از زیبایی مجری اخبار

کمی فاصله بگیری

***

پشت یک میز نشسته این رو به روی هم

نمی شناسی ام

نمی شناسم ات

لب ها بیهوده تکان می خورند

این قاعده رسم دیگری ندارد.