«سیدحسن حسینی» سرودن شعر را از دوران دبیرستان آغاز کرده بود، یعنی سالیانی پیش از انقلاب اما در سالهای پس از پیروزی انقلاب، با آن که سید در آغاز جوانی بود به لحاظ تجربهی شاعری و نیز مطالعات و جدیتش در حوزهی شعر، برای جوانانی که در آن دوران در حوزهی هنر و اندیشهی اسلامی گرد هم میآمدند، راهنمایی دلسوز و معلمی راهگشا محسوب میشد.
«سیدحسن حسینی» سرودن شعر را از دوران دبیرستان آغاز کرده بود، یعنی سالیانی پیش از انقلاب اما در سالهای پس از پیروزی انقلاب، با آن که سید در آغاز جوانی بود به لحاظ تجربهی شاعری و نیز مطالعات و جدیتش در حوزهی شعر، برای جوانانی که در آن دوران در حوزهی هنر و اندیشهی اسلامی گرد هم میآمدند، راهنمایی دلسوز و معلمی راهگشا محسوب میشد.
تقدیر این بود که در فضای حاصل از پیروزی انقلاب اسلامی و سرگردانی و حیرت جریان روشنفکری و قهر و سکوت اغلب شاعران پرآوازهی آن روزگار، جوانان دل باختهی فرهنگ انقلاب، سیدحسن حسینی جوان را در کسوت استادی ببینند و آن جوان پرشور تمام دانش و هنر خویش را در راه این دلباختگی به هنر و انسان به کار بندد.
هنوز زمان چندانی از آغاز تجربههای تازه در راه و رسم شعر انقلاب نگذشته بود که جنگ تحمیلی آغاز شد و شعر انقلاب که در گامهای نخستین بود ناگزیر برای همراهی با مقاومت همهجانبه در برابر دشمن متجاوز و بیان حماسههای مردم در آن شریاط دشوار، با لحنی صریح و برانگیزاننده، به میدان آمد و دغدغهی تجربههای انتزاعی و شکل گرایانه را کنار گذاشت.
اگر چه از میان همین شعرهایی که از سرناگزیری و گاه در لحظه سروده میشد و پابهپای تحولات تلخ و شیرین جنگ حرکت میکرد، سرودههایی که نه بر اساس نظریههای ادبی و تمهیدات شاعرانه، بلکه براساس پاسخ گویی به نیاز زمانه ساخته میشد، شعرهای بسیاری را میتوان یافت که در خلاقیتهای زبانی و نوآوریهای بیانی و تصویرسازیهای بدیع، تأمل برانگیزند.
سیدحسن حسینی در سالهای پس از جنگ در شعر جنگ و دفاعمقدس به این رهاوردها نگاهی تحلیلی و نافذ دارد.
در همان سالهای پرالتهاب، همزمان با تجربههای شاعرانه، تعیین سیر مطالعاتی و به ویژه اهتمام جدی به مطالعهی شعر سبک هندی و از آن میان آثار «بیدل»، از ابتکارات او بود که راههای تازهای پیش پای شاعران گشود.
شیفتگی او نسبت به هنر، اندیشه و کمال انسانی به گونهای بود که بیاعتنا به انکار دیگران همواره در پی تجربههای تازه میرفت و در راههای ناپیموده گام مینهاد.
از همینجاست که به رغم تجربههای موفق در قالبهای کهن شعر و به ویژه احیای رباعی و دوبیتی، سیدحسن حسینی با مجوعهی «گنجشک و جبرئیل»، در شیوهی شعر سپید عاشورایی راهی تازه گشود.
سرودههای کوتاه او در قالب نیمایی که در مجموعهی «نوشداروی طرح ژنریک» فراهمآمد، تجربهای است ارزشمند در طنزآوری بر اساس تیپسازی و وحدت موضوعی، همچنان که در مجموعهی «برادهها» همین ویژگیها دیده میشود اگرچه این بار در قالب نثرهای کوتاه.
البته طنزآوری سیدحسن حسینی به این دو مجموعه ختم نمیشود و در میان سرودهها و نوشتههای دیگر او، نگاه نافذ و نکتهسنجیهای بیانی، طنزهای ظریف و ژرف آفریده است که پیش از این در نوشتههایی چند به آنها اشاره کردهام.
توجه به مطالعات نظری و نقد و تحلیل نیز بخشی از راهگشاییهای او بود، افزون بر انبوه مقالات و یادداشتها، دو کتاب پربار که از سید منتشر شده برای اهل تتبع و تأمل سرشار نکتههای تازه است؛ یکی در سبکشناسی تطبیقی با عنوان «بیدل، سپهری و سبک هندی» و دیگری در مطالعات بین رشتهای و بلاغی، با عنوان «مشت در نمای درشت» که بررسی تطبیقی بیان و معانی در ادبیات و سینماست.
آشنایی با زبان عربی و اهتمام به مطالعه و ترجمهی آثار ادیبان و شاعران عرب بخش دیگری از کارنامهی عمر پربار سیدحسن حسینی است.
اما فراتر از همهی اینها با تمام ارجمندیهاشان، حضور آن بزرگ مرد در میان اهل اندیشه و سخن و نیز سالیانی که به تدریس در دانشگاه پرداخت، بسیار مغتنم بود و کسانی که از نزدیک با او هم سخن شدهاند و از دانش و هوشمندی و هنر او آموختهاند میدانند که مهربانیها و حتی خشم و خروش او برایشان تا چه میزان آموزنده بود و چگونه راهگشای شعر و اندیشه و سلوک انسانیشان میشد.
سید بیش از آن که به خود بیندیشد و در تمهید اسباب نام و نان خویش باشد، دل باختهی انسان و اندیشه و هنر بود و در این راه تمام توان خویش را به کار بست و بسیاری از موقعیتها و امتیازها را فدای هنر و تعهد انسانیاش کرد و چندان به آموختن، یادگرفتن و یاددادن، اهتمامداشت و آنگونه نگران هنر و اندیشه و ارزشهای انسانی بود که به خود نپرداخت و ذره ذره سوخت و آب شد اما همواره روشنگر محفل دوستان و دوستداران شعر و هنر بود.
به نقل از سایت لوح