سهم تو را همیشه جداگریه می کنم
سر روی زانوان خدا گریه می کنم
افسا نه های کودکیم کو؟ که اینچنین
بر گور مرد خاطره ها گریه می کنم
ما هر دو آشنای ضریح محبتیم
بر صحن پاک غربت ما گریه می کنم
گفتید : مرد و گریه مگر جمع می شوند
از خویش رسته در تورها گریه می کنم
باران چشمهای زمین نیز دیدنی ست
از آسمان فرود بیا, گریه می کنم
تا این کویر پر شود از بوته گریه ها
من ابر چشمهای تو را گریه می کنم
همکار ارجمند جناب آقای ضیایی
با سلام واحترام وتبریک ویژه به مناسبت میلاد منجی بزرگ عالم بشریت.هرروز به وبلاگتان سر میزنم ومطالب نگارش شده را می خوانم.ان شاء الله همیشه پرتلاش و ساعی وسربلند باشید.